نه تشیع،اسلام خالص و حق محض است و نه تسنن (گرچه پیروان این دو طریقه هر کدام در حق خود چنان رأیی دارند)،نه اشعریت حق مطلق است نه اعتزالیت.نه فقه مالکی نه فقه جعفری.نه تفسیر فخر رازی نه تفسیر طباطبایی.نه زیدیه و نه وهابیه.نه همهی مسلمانان در خداشناسی و پرستششان عاری و بری از شرکند و نه همهی مسیحیان،درک دینیشان شرک آلوده است.دنیا را هویتهای ناخالص پرکردهاند و چنان نیست که یک سو حق صریحِ خالص نشسته باشد و سوی دیگر ناحق غلیظِ خالص.وقتی بدین امر اذعان کنیم،هضم کثرت،برای ما آسانتر و مطبوعتر میشود.
اصحاب هر فرقه مجازند که همچنان بر طریقهی خود بمانند و پابفشارند.مراد نفی طریقهی خود نیست،مراد بهتر شناختن طریقهی خود و هضم این معناست که کثرت و تنوع،طبیعی و بشری و این جهانی و ناگزیر است.مراد،نسبیت حق و باطل هم نیست.نمیگوییم حق و باطل معنا و استقلال ندارند و هر فرقهای هرچه میگوید حق است.میگوییم عالم،عالم ناخالصیهاست.چه عالم طبیعت و چه عالم شریعت.چه فرد و چه جامعه.سِر این ناخالصی هم بشری شدن دین است.وقتی باران دین ناب از آسمان وحی بر خاک افهام بشری میبارد،ذهن آلود میشود.و همین که عقلها به فهمیدن دینِ زلال همت میگمارند،داشتههای خود را با آن میآمیزند و آن را تیره میکنند،و لذا دینداری و دینورزی چون آبی کف آلود تا قیام قیامت در میان مردم جاری است و تنها در قیامت است که خداوند میان بندگان خود در مورد اختلافاتشان داوری خواهد کرد:«وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ، نحل:۱۲۴» و:
رگ رگ است این آبشیرین و آبشور
در خلایق میرود تا نفخ صور
(مثنوی دفتر اول،بیت ۷۴۹)
جامعهی پلورالیستیک که جامعهای است غیرایدئولوژیک،یعنی بدون تفسیر و مفسران رسمی و بنا شده بر عقل کثرتاندیش نه عاطفهی وحدت کیش،و پُر مروت و پُر مدارا،و برخوردار از جریان آزاد اطلاعات،و مسابقه مآب،یعنی پُر از بازیگران،و طبیعتمنش و پُر از بهار و خزان و برف و باران،از جایی آغاز میشود که حاکمان و رعایا،همه اذعان کنند که اصل در عالم طبیعت و اجتماع،کثرت است نه وحدت و تباین است نه تشابه،و عزم بر الگوی واحد دادن به زندگی و دین و زبان و فرهنگ و اخلاق و عادات و آداب آدمیان،عزم محال است و وزر وبال بردن.زدودن آن کثرت نه ممکن است و نه مطلوب.کثرت دینی اگر به ده برهان،مطلوب و مقبول است،کثرت فرهنگی و سیاسی به صد زبان و بیان قابل تأیید و توصیه است.
دکتر عبدالکریم سروش،کتاب «صراطهای مستقیم».
Filed under: Uncategorized | Tagged: فقه مالکی، فقه جعفری، مسلمانان، مسیحیان، نه تشیع اسلام خالص و حق محض است نه تسنن، یه شب ماه میاد، پرمدارا، اشعریت، اصحاب هر فرقه مجازند بر طریقه خود بمانند و پافشارند، اعتزالیت، باطل غلیظ، جامعهی پلورالیستیک که جامعهای است غیرایدئولوژیک، حق و باطل، حق صریح، دنیا را هویت های ناخالص پرده کرده اند، دکتر سروش، دکتر عبدالکریم سروش، شهروند سبز، شرک، شرک آلود، صراط مستقیم، صراطهای مستقیم، عالم ناخالصی، عالم،عالم ناخالصی ها است | Leave a comment »