دین باید انسانی باشد. همانقدر که آدمیان برای دیناند، دین هم برای آدمیان است. عادلانه بودن، فطری بودن، حق بودن و انسانی بودن، از جمله اوصافی است که هر دین باید واجد باشد و احکام درونی دین باید با آن اوصاف بیرونی موافق افتد تا پذیرفتنی گردد.
هیچکس را نمیتوان مجبور کرد که به نام خدا و به نام تاریخ و به نام ملت و امثال آن، به امر ضدانسانی و ضدحقیقت و ضدعدالت گردن نهد؛ پس تشخیص انسانی بودن دین مقدم بر تشخیص خدایی بودن آن است. و حق بشر است که دینهای غیرانسانی را نپذیرد و بلکه آنها را به دلیل غیرانسانی بودن، غیرآسمانی هم بشناسد.
هر مذهبی، معرف رابطهی خاصی بین انسان و خداست. همین رابطهی خاص، شکلدهندهی سمتگیریها و رفتارهای مؤمنان با یکدیگر است. اعتقاد به خدایی رحیم نوعی رفتار را ایجاب میکند، و پرستش خدایی غیراخلاقی رفتاری دیگر را. رد دین یهود توسط هگل، دقیقاً مبتنی بر همین نکته بود. هگل میاندیشید که در دین یهود رابطهی بین خدا و مؤمنان، رابطهی ارباب و برده است که بسیار غیرانسانی است. از نظر وی مسیحیت از این نظر وضع بهتری دارد.
دموکراسی راستین نیازمند معیارهای عالی اخلاقی است و از این رو در سنتهای مذهبی که خدایشان رعایت این معیارها را واجب نمیشمرد، دموکراسی دست یافتنی نیست. این امر نشاندهندهی اهمیت نقش نگرشهای مذهبی در فراز و فرود دموکراسی است. داشتن پارلمان یا نهاد رأیگیری، دموکراسی را به هیچ وجه تضمین نمیکند. برای آن منظور، اصلاح گرایش نسبت به ارزشها و حقایقی چون «خدا»، «انسان»، «علم»، «عدالت»، «قدرت»، «ثروت» و غیره، فوقالعاده ضروری است.
دکتر عبدالکریم سروش، کتاب «فربهتر از ایدئولوژی»، بخش دوم، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۲.
Filed under: Uncategorized | Tagged: فربه تر از ایدئولوژی، فطری، هگل، هر مذهب معرف رابطه خاصی میان انسان و خداست، یه شب ماه میاد، یهود، آزادی، اخلاق، ارباب و برده، تشخیص انسانی بودن دین مقدم بر تشخیص خدایی بودن آن است، خدا، خدای رحیم، خدای غیراخلاقی، دموکراسی، دین، دین باید انسانی باشد، دکتر عبدالکریم سروش، سروش، شهروند سبز، عدالت |
پاسخي براي مطلب بگذاريد