مذهب سنتی و مذهب آگاهانه؛سلطه مذهب سنتی در قرون وسطی-دکتر علی شریعتی

shariati - Copy

 

بنابراین قرون وسطی،دوره حکومت مذهب سنتی است که ضد ایدئولوژیک است.قرن پانزدهم و شانزدهم،رنسانس است،قرون خودآگاهی اروپا است.خود آگاهی،آغاز دور شدن یک نسل است از سنت به آگاهی،به ایدئولوژی.الان هم که می بینیم روشنفکران ما از مذهب کنار می روند،این به معنای بی مذهب شدن نیست،به معنای کنار رفتن از مذهب سنتی است.و اتفاقا اگر همین کنار رفتن،هدایت بشود؛بهترین عامل و بهترین وسیله و تنها مرحله جبری گذر این نسل برای رسیدن به یک مذهب آگاهانه است.مغز باید از این چهارچوب های منجمد سنتی آزاد شود تا بتواند اسلام را در آن شکل متعالی خودش و به شکل ایدئولوژی آگاهانه بپذیرد،وگرنه نمی تواند بپذیرد.برای همین هم هست که-من تجربه کرده ام-هر وقت یک سخنرانی مذهبی کرده ام یا یک چیز مذهبی نوشته ام،همواره دانشجویان و یا روشنفکرانی که اصلا مذهبی نبوده اند و یا یک ایدئولوژی خاصی داشته اند،اینها بهتر فهمیده اند که چه گفته ام تا آنهائی که دارای مغزی سنتی و متعصبانه دینی بوده اند،به اینها اصلا نتوانسته ام حالی کنم.این نشان می دهد که یک تحول،موقعی می تواند مترقی باشد که خوب هدایت شود.قرن پانزدهم و شانزدهم یعنی قرون رنسانس،یکمرتبه علیه مذهب سنتی حاکم بر قرون وسطی شوریده اند.

دکتر علی شریعتی-کتاب انسان و اسلام-ص209 و 210