بنده قرار بود نوشتاری در خصوص جهاد آماده کنم اما پیش از آن،قرار است در خصوص مسئله پلورالیسم دینی یا تکثرگرایی دینی از منظر قرآن صحبت کنم که چندان بی ربط به نوشتار بعدی نیست و در این نوشتار،بیشتر به بررسی و تشریح آیات قرآن و این موضوع مهم که آنچه از قرآن تحت عنوان تکثرگرایی استخراج می شود،می پردازم.
پلورالیسم دینی یا تکثرگرایی،که پایه گذاری آن در مسیحیت شکل گرفته است،یک تئوری دینی است و به ما می گوید:ضمن اینکه همه ادیان حق اند،راه حق و رستگاری معطوف به یک دین نیست و راه رستگاری در همه این ادیان الهی وجود دارد و هر کسی هر دینی را اختیار کند؛می تواند با آن دین رستگار و کامیاب شود.اگر فردی به انتخاب خود مسیحیت اختیار کرد،اگر کسی یهودیت اختیار کرد،اگر کسی اسلام اختیار کرد،انتخاب او حق است و حقانیت دارد و می تواند با آن ادیان به رستگاری برسد و باید بر اساس احکامی که مختص به دین اوست،سنجیده شود؛مثلا در اسلام نوشیدن شراب حرام است،اما در ادیان دیگر چنین نیست،پس یک مسیحی که در آئین او شراب حرام نیست با نوشیدن آن مرتکب گناه نشده است.به نوعی همه ادیان حق اند و حقانیت دارند و هر فردی می تواند با هر دینی به این حقیقت برسد.پروفسور جان هيك یکی از فیلسوفان تکثرگرای دینی است و این نظریه را خیلی بسط داده است.
این نظریه،چه در میان مسیحیان که در میان آنها پایه گذاری شده است،و چه در میان مسلمانان که البته بسیاری طالب این نظریه هستند و در طول تاریخ این افراد وجود داشتند،مخالفان و منتقدانی دارد.انحصارگرایان دینی که در میان آنها مسیحیان و مسلمانان و یهودیان نیز هستند که می گویند،راه رستگاری تنها در دین ماست،و اگر کسی مسلمان باشد تنها به بهشت می رود و یا اگر کسی مسیحی باشد اهل بهشت است؛یعنی خدا از ایمان پیروان ادیان دیگر و از کارهای نیکو و تقوای آنان می گذرد و بدون سنجش اعمال آنها،آنان را برای جهنم آماده می کند!
فرض بر آن بگیریم یک دانشمند در 100 سال پیش نظریه ای را بیان کرد،یک دانشمند دیگر در 50 سال پیش ضمن پذیرش نظریه سابق،آن را گسترش داد و امروز دانشمندی آن نظریه را ضمن پذیرش دو نظریه پیشین،آن را کامل می کند.پس هر سه این نظریات درست و صحیح اند و نظریه امروز آن نظریات را باطل نمی کند و اگر کسی به هر شکلی بیشتر موافق نظریه ای باشد که در 100 سال پیش و یا در 50 سال پیش اظهار شده است،از منظر علمی هیچ اشکالی ندارد و سخن او حق است.و یا اینکه کسی بگوید عدد 2 زوج است،کس دیگر بگوید 4 هم زوج است،یک فردی هم بگوید 2 و 4 زوج است،6 هم زوج است.این خاصیت زوج بودن عدد6،زوج بودن 2 و 4 را باطل نمی کند،کسی که اعتقاد دارد 2 و 4 زوج است،سخن او درست و حق است و شاید ادله ای دارد که بیان می کند 6 زوج نیست.مسئله ادیان هم همین است،ادیان در احکام با یکدیگر متفاوت اند؛مثلا مسیح گفت احکام در باطن انسان است و نه در ظاهر،اما اسلام چیز دیگری به ما می گوید.در اسلام،احکامی چون جهاد،نماز،روزه و…است که در مسیحیت وجود ندارد،و یا این احکام در اسلام بدون حضور روحانیون مشروعیت دارد و در مسیحیت این چنین نیست.اما هر یک از ادیان،مردم را به سوی اخلاق مداری سوق می دهند،مردم را به سوی نیکی می خوانند،مردم را به سوی خدا می خوانند،حالا فردی که اعمال نیکو انجام می دهد،خدا را خالصانه می خواند و به دین خود مومن است،با هر دینی که دارد،سخن او و کردار او حق است و مستحق پاداش است؛اگر به گفته انحصارگرایان مسیحی باشد،خدا در آخرت از یک میلیارد مسلمان و 14 میلیون یهودی و 2 میلیون زرتشتی می گذرد و به اعمال نیک آنها نمی نگرد و آنان را مستحق مجازات می داند؟!و یا اگر به گفته انحصارگرایان مسلمان باشد یعنی خدا از اعمال 2 میلیارد مسیحی می گذرد و آنان را در آتش جهنم می اندازد؟!این نگرش به هیچ وجه منطقی و قابل قبول نیست.درست است که اسلام آخرین دین الهی است،اما ادیان قبل از خود را رد و باطل نمی کند؛بلکه از تصدیق آنان سخن می گوید.
اما بیشتر به مسئله تکثرگرایی دینی در قرآن بنگریم که مخالفان و ناقدانی دارد.در این میان،یک گروه مسلمانانی هستند که به طور کلی با تکثرگرایی دینی مخالفند و سخن از نفی تکثرگرایی دینی در قرآن می گویند،گروه دیگر در واقع مخالفان اسلام و موافقان تکثرگرایی دینی هستند که در میان آنها بی دینها و مسیحیان نیز دیده می شود و سخن آنها،همان سخن گروه اولی است؛یعنی رد تکثرگرایی دینی در قرآن.پاپ سابق هم بیان کرده بود که تکثرگرایی برای مسلمانان قابل قبول نیست،بسیاری از بی دینها نیز این مسئله را بیان می کنند،یکی از کشیش های مسیحی نامه ای سرگشاده نوشته بود و پا فراتر نهاده بود و در آن بیان کرده بود مطابق قرآن با مسیحیان و یهودیان باید جنگید تا مسلمان شوند و البته در آن زمان،دکتر عبدالعلی بازرگان،فرزند مرحوم مهندس بازرگان و فعال ملی-مذهبی،پاسخ بسیار مطلوبی به این کشیش داده بود.
در این بخش از نوشتار،با بررسی و تشریح دقیق آیات قرآن،تکثرگرایی دینی از منظر قرآن را مورد ارزیابی قرار می دهم و ضمن نقد و نفی این مسئله که تکثرگرایی دینی از منظر قرآن پذیرفته نیست،ادله ام را همراه با آیات قرآن در این خصوص بیان خواهم کرد.بنده آیاتی از قرآن را که مربوط به کثرت گرایی دینی بودند را جمع آوری کردم.
اگر در آیات قرآن نظر کنیم،در میابیم که در این آیات ادیان ابراهیمی،همگی حق اند و از جانب خدا مقبول اند و حقانیت دارند.در واقع معیار مسلمان بودن،پذیرش ادیان پیشین ابراهیمی و پذیرش آنان به عنوان پیامبر است.مولوی تعبیر درستی دارد که می فرماید:
نـــام احـمد نـــام جــملهٔ انـبیــاســـت
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
و این مسئله کاملا در آیات قرآن مشهود است:
سوره بقره آیه 136 – قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
بگوييد که ما (مسلمين) ايمان به خدا آوردهايم و به آن کتابي که بر پيغمبر ما فرستادند و به آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان او نازل شده و به آنچه به موسي و عيسي داده شده و هم به آنچه به پيغمبران از جانب خدا داده شده، به همه عقيدهمنديم و ميان هيچ يک از آنان فرق نگذاريم و تسليم فرمان او هستيم.
سوره بقره آیه 285 – آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
اين رسول به آنچه خدا بر او نازل کرده ايمان آورده و مؤمنان نيز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پيغمبران خدا ايمان آوردند (و گفتند) ما ميان هيچ يک از پيغمبران خدا فرق نگذاريم، و (همه يک زبان و يک دل) اظهار کردند که ما (فرمان خدا را) شنيده و اطاعت کرديم، پروردگارا، ما آمرزش تو را خواهيم و (ميدانيم) بازگشت همه به سوي توست.
سوره مائده آیه 46 – وَقَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ
و از پي آن رسولان باز عيسي پسر مريم را فرستاديم که تصديق به درستي توراتي که پيش او بود داشت و انجيل را نيز به او داديم که در آن هدايت و روشني (دلها) است، و تصديق به درستي تورات که پيش از او بود دارد و راهنمايي خلق و اندرز براي پرهيزکاران عالم است.
سوره انعام آیه 91 – وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا ۖ وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
و آنها خدا را آن گونه که بايد، نشناختند که گفتند: خدا بر هيچ کس از بشر کتابي نفرستاده. بگو: کتاب توراتي را که موسي آورد و در آن نور (علم) و هدايت خلق بود چه کسي بر او فرستاد که شما آيات آن را در اوراق نگاشته، بعضي را آشکار مينماييد و بسياري را پنهان ميداريد و آنچه را شما و پدرانتان نميدانستيد به شما آموختند؟ بگو: خداست (که رسول و کتاب فرستد)، سپس آنها را بگذار تا به بازيچه خود فرو روند.
سوره انعام آیه 92 – وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا ۚ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ
و اين (قرآن) کتابي است که ما فرستاديم با خير و برکت بسيار و گواه صدق ساير کتب آسماني که در مقابل اوست (تا مردم را به پاداش الهي مژده دهي) و تا خلق را از اهل مکه و هر که به اطراف آن است بيم دهي. و آنان که به آخرت ايمان آوردند به اين کتاب نيز ايمان خواهند آورد و آنها (اوقات) نمازشان را محافظت مينمايند.
در آیات قرآن،گاهی مسیحیان و یهودیان و پیروان دیگر ادیان که اهل کتاب خوانده شدند،مورد خطاب قرار گرفتند و گاه مورد تحسین و گاه مورد نکوهش قرار گرفتند.از مسلمانانی که منکر تکثرگرایی از منظر قرآن هستند،آنها نیز اعتقاد بر این دارند که اسلام ادیان ابراهیمی را تصدیق کرده است،اما آنها مدعی اند که با ظهور اسلام،دین خاص خدا همان اسلام است.چند آیه از قرآن است که صدای این گروه را زیاد بلند کرده است.آیاتی که در قرآن مسیحیان و یهودیان و اهل کتاب مورد نکوهش قرار گرفتند و بیان شده است که جز اسلام،دین دیگری پذیرفته نیست.باید به شأن نزول آیات توجه کرد،به تفسیر آن آیات و آیات پیش و پس از آن نیز توجه کرد.به این آیات بنگریم:
سوره مائده آیه 51 – يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
اي اهل ايمان، يهود و نصاري را به دوستي مگيريد، آنان بعضي دوستدار بعضي ديگرند، و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستي کند به حقيقت از آنها خواهد بود؛ همانا خدا ستمکاران را هدايت نخواهد نمود.
این نوع آیات از قرآن،در واکنش به خیانت ها و دشمنی برخی از مسیحیان و یهودیان نسبت به مسلمانان است.غرض از بیان این آیه این نبود که مسلمانان در هیچ دوره ای حق ندارند مسیحیان و یهودیان را به دوستی بگیرند،مسلمانان در آن وضعیت زمانی و مکانی که قرار داشتند،نمی توانستند آنان را به دوستی و سرپرستی بگیرند.البته نزاع بر سر این موضوع که آیا در این آیه دوستی صدق می کند و یا سرپرستی،وجود دارد.
در واقع این آیه،حاصل اختلافات فکری میان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان نبود،حاصل دشمنی آنان با مسلمانان بود.پیامبر گرامی اسلام با بسیاری از قبایل یهودی عهد و پیمان صلح بست اما آن قبایل عهد شکنی کردند.نه اینکه چون آنها مسیحی بودند و یا یهودی،این گونه مورد نکوهش قرار گرفتند،بلکه به سبب انحراف آنان به سوی شرک و دشمنی آنان با مسلمانان بود.به نقل از مفسران ماجرا و شأن نزول این آیه این بود که عبادة بن صامت خزرجى خدمت پيامبر رسيد و گفت: من هم پيمانانى از يهود دارم كه از نظر عدد زياد و از نظر قدرت نيرومندند، اكنون كه آنها ما را تهديد به جنگ ميكنند و حساب مسلمانان از غير مسلمانان جدا شده است.و مطابق این اتفاقات و حوادث این آیات نازل شد.و در آیات دیگر نیز اشاره دارد:
سوره مائده آیه 80 – تَرَىٰ كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ
بسياري از آنها را خواهي ديد که با کافران دوستي ميکنند. ذخيرهاي که براي خود پيش ميفرستند و آن غضب خداست بسيار بد ذخيرهاي است و آنها در عذاب جاويد خواهند بود.
سوره مائده آیه 81 – وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَٰكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ
و اگر به خدا و پيغمبر و کتابي که بر او نازل شده ايمان آورده بودند البته کافران را دوست خود نميگرفتند، وليکن بسياري از آنها فاسق و بدکردارند.
در آن زمان هم،مسلمانان در جنگ با مشرکان بودند و عهد شکنی ها و همکاری با آنان،ضربه و آسیب فربه ای به اسلام می زد.مسیحیان و یهودیانی که مورد خطاب قرآن قرار می گیرند،با مشرکان همکاری می کنند و آئین شرک در احکام آنان وارد شده است.اما مسئله ای که گواه بر این سخن است که آنان به جهت دشمنی با مسلمانان این گونه مورد نکوهش قرار گرفتند،این آیه از قرآن است که در کنار سرزنش یهودیان،مسیحیان را مورد تحسین قرار می دهد:
سوره مائده آیه 82 – لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ
هر آينه دشمنترين مردم نسبت به مسلمانان، يهود و مشرکان را خواهي يافت، و با محبتتر از همه کس به اهل ايمان آنان را که گويند: ما نصراني هستيم. اين (دوستي نصاري نسبت به مسلمين) بدين سبب است که برخي از آنها دانشمند و پارسا هستند و تکبر و گردنکشي (بر حکم خدا) نميکنند.
این سخن قرآن با اهل کتابی است که از دین خود منحرف شدند:
سوره آل عمران آیه 64 – قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
بگو: اي اهل کتاب، بياييد از آن کلمه حق که ميان ما و شما يکسان است پيروي کنيم که به جز خداي يکتا را نپرستيم، و چيزي را با او شريک قرار ندهيم، و برخي برخي را به جاي خدا به ربوبيّت تعظيم نکنيم. پس اگر از حق روي گردانند بگوييد: شما گواه باشيد که ما تسليم فرمان خداونديم.
بیشتر قرآن یهودیان و مسیحیان را از شرک بر حذر می دارد نه آنکه آنان را از دین خود محروم کند،سخن قرآن در این آیه بیشتر دعوت به سوی خداست تا اینکه دعوت به سوی اسلام باشد و برای همین است که اسلام را شایسته آنان می داند؛چراکه دین و آئین آنان،در خطر بود و آنها بیشتر با مشرکین همراه بودند تا اینکه به آئین خود،مسیحیت و یهودیت،مومن باشند.
به این سه آیه بنگریم:
سوره بقره آیه 135 – وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
يهود و نصاري گفتند که به آيين ما درآييد تا راه راست يافته و طريق حق پوييد. (اي پيغمبر در جواب آنها) بگو: بلکه ما آيين ابراهيم را پيروي ميکنيم که به راه راست توحيد بود و از مشرکان نبود.
سوره بقره آیه 137 – فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
پس اگر به آنچه شما ايمان آورديد يهود و نصاري نيز ايمان آوردند، راه حق يافتهاند و اگر (از حق) روي بگردانند شک نيست که آنها در ستيز با حق خواهند بود و خداوند تو را از شر و آسيب آنها نگه ميدارد و خدا شنوا و داناست.
سوره بقره آیه 138 – صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ
رنگ خداست (که به ما رنگ ايمان و سيرت توحيد بخشيده) و چه رنگي بهتر از رنگ (ايمان به) خدا؟ و ما او را پرستش ميکنيم.
در آیات 135 و 138 سوره بقره،اشاره بر ایمان و پرستش خدا و قبیح بودن شرک دارد و در آیه 137 بقره هم اشاره دارد که اگر مسیحیان به آنچه شما ایمان آوردید،ایمان آوردند،راه حق یافته اند.مگر مسیحیان و یهودیان مشرک هستند که گویی آنها را از خداباوری جدا می سازد و آیات 138 و 135 را خطاب به آنان می گوید؟باری؛از این آیات درمیابیم که مشکل مسیحیان و یهودیان،ایمان به اسلام نیست بلکه ایمان به خداست و آنها به سوی شرک جذب شدند.
این آیات از قرآن نیز مضمون آیات فوق را دارد:
سوره بقره آیه 91 – وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ ۗ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و چون به يهود گويند: به قرآن که خدا فرستاده ايمان آريد، پاسخ دهند که تنها به تورات که بر ما نازل شده ايمان آوريم، و به غير تورات کافر ميشوند، در صورتي که قرآن کتاب حق است و کتاب آنها را تصديق ميکند. بگو: اگر شما در دعوي ايمان به تورات راستگوييد پس چرا پيغمبران پيشين را ميکشتيد؟
سوره بقره آیه 92 – وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ
و با آن همه آيات و معجزات روشن که موسي براي شما آشکار نمود باز گوساله پرستي اختيار کرديد، و شما مردمي سخت ظالم و ستمکاريد.
در آیه 91،ضمن تصدیق یهودیت،اشاره به انحراف آنان از آئین خود دارد که ایمان آنها راستین نیست و در آیه 92 هم به گوساله پرستی آنان اشاره کرده است.در واقع یهودیان به سبب آن به سوی قرآن دعوت شدند که در انحراف بودند و در واقع آنان دین یهودیت را اختیار نکرده بودند.وقتی قرآن از تصدیق دین یهودیت و مسیحیت سخن می گوید،چرا باید پیروان آن را مورد نکوهش قرار دهد؟
و در آیه ای دیگر از قرآن،به تحسین بعضی از اهل کتاب و به نکوهش بعضی دیگر به سبب اخلاق و کردار آنها می پردازد:
سوره آل عمران آیه 75 – وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
بعضي از اهل کتاب (به آن حد درستکارند که) اگر مال بسيار به آنها بسپاري ردّ امانت کنند، و برخي ديگر از اهل کتاب (تا آن اندازه نادرستند که) اگر يک دينار به او امانت دهي رد نکنند جز آنکه بر مطالبه آن سختگيري کني، از اين رو که گويند: براي ما (پيروان تورات) به هر وسيله خوردن مال اميّان (غير اهل تورات) گناهي ندارد، و اين سخن را به دروغ به خدا نسبت دهند در صورتي که ميدانند (که به خدا نسبت دروغ ميدهند).
اما در خصوص ادعای منکران تکثرگرایی دینی در خصوص آیاتی که قرآن با این مضمون بیان کرده است که هیچ دینی جز اسلام نزد خدا پذیرفته نیست.این آیات در قرآن مشهود است:
سوره آل عمران آیه 19 – إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
همانا دين (پسنديده) نزد خدا آيين اسلام است، و اهل کتاب راه اختلاف نپيمودند مگر پس از آگاهي به حقّانيت آن، و اين خلاف را از راه حسد در ميان آوردند. و هر کس به آيات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود.
اما اگر به آیه بعدی آن بنگریم،درمیابیم که مقصود از اسلام همان تسلیم شدن در برابر خداست و نه لزوما اسلام آوردن و مسلمان شدن یهودیان و مسیحیان و اهل کتاب.
سوره آل عمران آیه 20 – فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
پس اگر با تو (براي مخالفت با دين حقّ، به باطل) احتجاج کنند، بگو: من و پيروانم خود را تسليم امر خدا نمودهايم. و بگو با اهل کتاب و با امّيان: آيا شما هم (چون حق پديدار شود) تسليم حق شده و ايمان آريد؟ و چنانچه ايمان آرند هدايت يافتهاند و اگر (از حق) روي گردانند بر تو چيزي جز تبليغ (دين خدا) نيست و خداوند به حال بندگان بيناست.
آنچه در این آیه هم سبب نکوهش اهل کتاب شده است،انحراف آنان است اینکه آنان خود را تسلیم خدا نکردند و به سوی شرک رفتند.مرحوم طباطبایی هم در خصوص کلمه اسلام در این آیه،این تفسیر را بیان کرده است:
» آن دين واحد عبارت است از تسليم شدن در برابر بيانى كه از مقام ربوبى در مورد عقائد و اعمال و يا در مورد معارف و احكام صادر مى شود»( تفسیر المیزان-جلد 3)
تسلیم شدن در برابر پروردگار و سخن حق،آئین ادیان ابراهیمی و خصلت آن ادیان است و مقصود لزوما دین اسلام نیست،بلکه تسلیم شدن در برابر پروردگار است.در آیات دیگر قرآن،که در نقد مصادره ابراهیم توسط برخی یهودیان و مسیحیان است،این سخن کاملا صدق می کند:
سوره آل عمران آیه 65 – يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
اي اهل کتاب، چرا در آيين ابراهيم با يکديگر مجادله ميکنيد (که هر يک او را به خود نسبت ميدهيد)؟! در صورتي که تورات و انجيل شما فرستاده نشد مگر بعد از ابراهيم؛ آيا تعقل نميکنيد؟
سوره آل عمران آیه 67 – مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، ولى حق گرا و تسليم [فرمان خدا ]بود و از مشرکان نبود.
ابراهیم حق گرا و تسلیم خدا بود.پس روح ادیان ابراهیمی که مسیحیت و یهودیت هم از آن است،تسلیم شدن در برابر خدا و سخن حق البته با اندیشه و ادله است و آنچه در این آیات آمده است،مضمون تسلیم شدن است نه اسلام آوردن.
سوره آل عمران آیه 85 – وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
هر کس غير از اسلام ديني اختيار کند هرگز از وي پذيرفته نيست، و او در آخرت از زيانکاران است.
در این آیه نیز،اگر به آیه پیش و پس آن بنگریم،مقصود از اسلام همان تسلیم شدن در برابر خداست.در آیه 84 آل عمران آمده است:
سوره آل عمران آیه 84 – قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
بگو: ما به خداي عالم و شريعت و کتابي که به خود ما نازل شده و آنچه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده و آنچه به موسي و عيسي و پيغمبران ديگر از جانب پروردگارشان داده شده (به همه ايمان آوردهايم) فرقي ميان هيچ يک از پيغمبران نگذاريم و ما مطيع فرمان خداييم.
قرآن همۀ ادیان ابراهیمی را حق می داند و در آخر می گوید ما مطیع فرمان خداوندیم،و در آیه پس از آن چنین می فرماید:
سوره آل عمران آیه 86 – كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
چگونه خداوند گروهي را که بعد از ايمان به خدا و گواهي دادن به راستي رسول او و بعد از ادلّه روشن باز کافر شدند، به راه راست هدايت کند؟ و خدا هرگز گروه ستمکاران را رهبري نخواهد کرد.
یعنی اشاره قرآن به کفار است و کسی که مسیحیت اختیار کرده است،یهودیت اختیار کرده است،خدا را عبادت کرده است،مورد خطاب قرار نمی گیرد و همان گونه که گفتیم،مطابق آیات قرآن ادیان ابراهیمی یعنی تسلیم شدن در برابر خدا و سخن حق،و این به معنای اسلام نیست.
اما نکته دیگر این است که قرآن،انحصارگرایان دینی را که بهشت را به نفع خود مصادره می کنند و می گویند بهشت فقط برای مسیحیان است و یا برای یهودیان است،مورد انتقاد شدید قرار می دهد.این مسئله در آیات 111 بقره تا 113 بقره بیان شده است:
وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
و يهود گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طايفه يهود، و نصاري گفتند: جز طايفه نصاري. اين تنها آرزوي باطل آنهاست، بگو: بر اين دعوي برهان آوريد اگر راست ميگوييد.(111) آري، هر که تسليم حکم خدا گرديد و نيکوکار گشت مسلّم اجرش نزد خدا خواهد بود و آنان را هيچ خوف و انديشه و هيچ اندوهي نخواهد بود.(112) يهود بر اين دعويند که نصاري را از حق چيزي در دست نيست، و نصاري بر اين دعوي که يهود را از حق چيزي در دست نيست، در صورتي که هر دو گروه در خواندن کتاب آسماني يکسانند. اين گونه دعويها نظير گفتار و مجادلات مردمي است که از کتاب آسماني بيبهرهاند. و خداوند در اين اختلافات روز قيامت ميان آنها حکم خواهد فرمود.(113)
در این آیات به نکته بسیار نیکویی اشاره شده است و آن این است که یهودیان و مسیحیان،هر دو دارای کتاب آسمانی اند و این سخن گواه این است که هر دو بهشتی اند.
اما آیات زیادی از قرآن موجود است که از تفکیک میان اهل کتاب و مشرکان سخن گفته است،از ورود مسیحیان و یهودیان به بهشت سخن گفته است و مسیحیت اختیار کردن و یهودیت اختیار کردن را حق دانسته است و این مسئله کاملا در آیات قرآن مشهود است:
سوره مائده آیه 47 – وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن کتاب فرستاد حکم کنند، و هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند چنين کس از فاسقان خواهد بود.
سوره مائده آیه 69 – إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَىٰ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
البته هر کس از گرويدگان به اسلام و يهودان و ستارهپرستان و نصاري که به خدا و روز قيامت ايمان آورد و نيکوکار شود هرگز آنان را ترسي و اندوهي (در عالم آخرت) نخواهد بود.
سوره حج آیه 17 – إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
البته خدا بين اهل ايمان و يهود و صابئان و نصاري و گبران و آنان که به خدا شرک آوردند محققا روز قيامت جدايي افکند (و هر کس را به جايگاه استحقاقش برد) که خدا بر (احوال و پاداش) همه موجودات عالم (بصير و) گواه است.
سوره بقره آیه 62 – إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
هر يک از مسلمانان و يهود و نصاري و صابئان (پيروان حضرت يحيي) که از روي حقيقت به خدا و روز قيامت ايمان آورد و نيکوکاري پيشه کند، البته آنها از خدا پاداش نيک يابند و هيچ گاه بيمناک و اندوهگين نخواهند بود.
و این آیات نمی تواند تحت عنوان نفی تکثرگرایی دینی مطرح شود و مغایرتی هم با آن ندارد،بلکه آن را تصدیق می کند.در آیات 62 بقره و 69 مائده و 17 حج،به صراحت از تفکیک میان مسیحیان و یهودیان با مشرکان سخن می گوید و این پیام را می رساند که هر فردی با هر آئین و دینی،اگر به خدا و روز قیامت مومن باشد و کار نیکو کند،راه رستگاری را شناخته و از اهل بهشت است.
Filed under: Uncategorized | Tagged: قرآن، مسیحیت، یه شب ماه میاد، یهودیت، کثرت گرایی دینی، پلورالیسم دینی، پلورالیسم دینی از منظر قرآن، اسلام، بقره، تکثرگرایی دینی، جان هیک، دین، شهروند سبز | Leave a comment »