هاشمی،انتخابات و تحریم

تنها چند هفته به انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری باقی مانده و صحبت این روز مردم،از انتخابات و شرکت در انتخابات است. تصمیم ما باید حاصل از تعقل و تفکر سیاسی و عقلانی ما،نسبت به انتخابات و شرایط سیاسی کشور باشد. انتخابات یک نور امید و یک فرصت برای پایان یا به حداقل رسیدن تورم و گرانی،تحریم و تهدیدات خارجی و وضعیت و فشارهای سیاسی و اقتصادی بر مردم و کشور،می تواند باشد و از طرفی هم،در این انتخابات این نور امید،اندکی کم رنگ و اندکی تیره شده است و نمی توان یک اعتماد و اطمینان خالص،نسبت به نتایج انتخابات داشت؛پس از اعلام نتایج انتخابات سال 88 و اعتراضات خیابانی مردم،این موج بی اعتمادی در میان مردم یا لااقل میان اصلاح طلبان جاری شد و پرسش های زیادی در آن سال بی پاسخ ماند و اعتراضات مردم هم سرکوب شد.

در این میان،منتقدان و مخالفان رژیم و برخی اصلاح طلبان،صحبت از عدم شرکت در انتخابات و به نوعی تحریم انتخابات ریاست جمهوری دارند و می توان از دلایل آنان،چنین برداشت کرد و این چنین تفسیر و تشریح کرد که:شرکت مردم در انتخابات،مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به نظام و رهبری است و چگونه می شود،در انتخاباتی که هیچ اعتمادی به آن نیست و سابقه ی تقلب در انتخابات وجود دارد،فعالان سیاسی و اجتماعی حبس شده و دو کاندیدای سابق ریاست جمهوری در حصر خانگی به سر می برند،در انتخابات شرکت کرد؟و صلاح این است با عدم شرکت در انتخابات،مردم اعلام بیزاری خود و اعلام شکایت خود را نسبت به حکومت اعلام نموده تا بر مشروعیت نظام،افزوده مگردد.

در نقد این نظر و بیان باید پرسید:آیا با تحریم و عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری،تمام این مشکلات،حل و فسخ می شود؟مشروعیت و مقبولیت نظام زیر سوال می رود؟فعالان سیاسی آزاد شده و رییس جمهور قانونی کشور، بر سر کار می آید؟حصر خانگی میر حسین و کروبی به اتمام می رسد؟و….

نظامی که می تواند تقلب کند و آمار دروغ به مردم نشان دهد،چه با شرکت ما و چه با تحریم ما،تقلب می کند و آمار دروغ به مردم نشان می دهد.آیا چنین می پنداریم که اگر به فرض مردم در انتخابات شرکت نکنند،نظام هم در کمال آرامش و عزت خواهد گفت:خب،ای غربیا،ای شرقیا،ای مردم!این نظام دیگر مشروعیت ندارد و مردم در انتخابات آن شرکت نکردند پس من خواهم رفت! نظامی که به تقلب و تخلف عادت کرده است،بالاخره می گوید به فلان میزان،مردم در انتخابات شرکت کردند؛و این نظام مشروعیت دارد. فعالان سیاسی با رای ندادن ما آزاد خواهند شد؟میر حسین موسوی و مهدی کروبی،با رای ندادن ما از حصر بیرون می آیند؟نظام به هر روشی،مشروعیت خودش را می نمایاند و خود را محبوب مردم می داند.این یاس هم وجود دارد که شرکت در انتخابات 88 هیچ نتیجه ای نداشت و در انتخابات تقلب شد؛بنابراین شرکت در این انتخابات هم بی نتیجه بوده و تقلب خواهد شد و رای دادن ما،کاری مطلقا بی فایده است!اما آیا رای ندادن ما فایده ای دارد؟چه سود و فایده ای در رای ندادن است؟اگر تقلب خواهد شد،با رای دادن و رای ندادن ما،این مسئله تغییر نمی کند.اما رای دادن ما،می تواند تاثیر گذار باشد.اینکه چون در انتخابات سال 88،تقلبی صورت گرفته،پس نباید رای داد.خب،چه خواهد شد؟نظام از کار خود شرمگین شده و با اظهار بخشش،از مردم عذر خواهی می کند؟نتیجه ای که در رای ندادن ماست،آسیب و ضرر به اوضاع سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و… کشور است؛قدرت و میز ریاست جمهوری،مادام العمر،در اختیار یک گروه سیاسی قرار می گیرد و ماهم باید تا ابدالدهر زیر سایه ی وحشت و استبداد زندگی کنیم.

ضمن این مسئله که تحریم در انتخابات بی فایده است،با شرایط به وجود آمده در این 8 سال،با عدم شرکت ما و بی تفاوتی ما در انتخابات،ممکن است آسیب جدی بر کشور وارد شود.در این شرایط که تحریم ها و تهدیدات در اوج خود قرار گرفته و اقتصاد کشور رو به زوال است؛عدم شرکت ما در انتخابات،آسیب جبران ناپذیری بر کشور وارد می کند.

افرادی که معتقدند با حمله ی نظامی اسرائیل و غرب به کشور و ادامه ی تهدیدات و تحریم ها،مردم ایران از این قفس رهایی میابند،باید بدانند که:

اولا،دولت اسرائیل نه به فکر آسایش و آزادی مردم ایران است و نه به فکر عاقبت این حمله ی نظامی به ایران و عواقب آن برای مردم؛چراکه اکنون،اسرائیل خود را در تهدید جدی می بیند و منافع مردم خویش را در نظر می گیرد و اگر هم در سخنانش،سرکوب اعتراضات مردم توسط حاکمیت را محکوم می کند؛ این برای آن است تا به شکلی مشروعیت جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرد.

دوما،این بیان که»هدف موشک های اسرائیل تنها نیروگاه های هسته ای ایران است»هرچند صحیح، اما آسودگی خاطر به همراه ندارد؛انفجار این نیروگاه ها،عواقب جانی بسیاری به همراه خواهد داشت و با انفجار تاسیسات هسته ای ایران،مردم هم در معرض خطر مواد حاصل از این انفجار خواهند بود و سلامت آنان نیز،تهدید خواهد شد.در ضمن،ایران هم پاسخی به این حملات نشان خواهد داد و ممکن است با کمک حزب الله و حماس،مناطق مسکونی اسرائیل را مورد حمله های خود قرار دهد و همین عامل،موجب پاسخی متقابل از سوی اسرائیل و غرب می شود.پس به نظر نمی آید این گونه،مردم ایران به آزادی برسند!

با پایان ثبت نام داوطلبان نامزد ریاست جمهوری و حضور آقای هاشمی در انتخابات به عنوان کاندیدا،شاید بتوان تصمیم بهتری گرفت.البته امتناع حضور خاتمی به عنوان داوطلب نامزد ریاست جمهوری،اندکی اسف بار بود اما حضور هاشمی به همان اندازه،مایه ی خرسندی و خوشنودی است.

در این وضعیت هم نمی توان امیدی به انقلاب مردمی و تغییر حکومت و ساختار سیاسی حاکمیت داشت.تغییر ساختار حکومت،یک شبه انجام نمی گیرد و نیاز به جهد و هزینه ی فراوان دارد که در این روزها،هیچ اعتراضات خیابانی دیده نمی شود و جامعه هم آماده ی این جهد نیست؛در ضمن،باید تفکر اکثریت مردم را نیز در نظر گرفت.در این وضعیت که بسیاری از حامیان نظام،اعتقادی مذهبی نسبت به حکومت دارند و جمعی از مخالفین و منتقدین هم،به نظام جمهوری اسلامی وفا دارند و اعتقادی به یک انقلاب جدید و تغییر رژیم ندارند،درست هم همین است که انقلاب نشود.از طرف دیگر،گروه های سیاسی مخالف نظام،در خارج از کشور(سلطنت طلب ها و مجاهدین خلق)،که اصلا نمی توان اندک اعتمادی به آنها کرد و خودشان دارای  انبوهی از مشکلات فکری و ذهنی و تئوری هستند. باید افزود نقطه ی مقابل دیگر ما،همین گروه های فرصت طلب هستند و انقلاب هم در این شرایط،راهی برای آزادی نیست.

در این شرایط اقتصادی و شرایط سیاسی،باید در پی نامزد اصلاح طلب در عین حال دارای استقلال تفکر و محبوب بود.نباید انتظار داشت که پس از انتخابات تمام زندانیان سیاسی آزاد شوند و مهندس موسوی و آقای کروبی هم از حصر نجات یابند و به عبارت دیگر،نباید به نامزدهای اصلاح طلب،به عنوان یک منجی نگریست که یک روزه تمام مشکلات و عقب ماندگی های کشور را ترمیم و جبران کنند.

مسئله ی سیاست خارجی که متاسفانه یک سیاست ناموفق در این 8 ساله بوده و به دنبال آن و در کنار آن،اقتصاد کشور است.در این 8 سال ریاست آقای احمدی نژاد،رابطه ی ایران با جهان به نوعی قطع شد.دولت زبان و بیانی درشت و تهدید آمیز در قبال غرب و آمریکا داشت و بسیار در سخنان احمدی نژاد»نابودی و محو رژیم صهیونیستی[1]«را دیدیم و تحریم ها و تهدیدات غرب،حاصل از ادبیات و بیان سخیف تند او و روابط ناسالم ایران با جهان غرب است که احمدی نژاد در اواخر ریاست خود،از مذاکره با غرب صحبت کرد که دیگر خیلی دیر است!

این مسئله بیان می شود که:در این میان،یک سد به نام رهبری وجود دارد که سخنان احمدی نژاد در تصدیق و تایید افکار و سخنان او بود و این مسئله غیر قابل ترمیم است؛چرا که رییس جمهور آینده ی ایران،بایستی مطیع و تابع رهبری باشد.

این بیان صحیح است که جمهوری اسلامی ایران،طالب رییس جمهوری خواهد بود که استقلال فکری و امری نداشته باشد و مطیع کامل رهبری باشد؛اما،حتی نزدیکان رهبری هم به این مسئله تاکید دارند که» می‌توان انرژی هسته‌ای بدون تحریم داشت[2]«و این را باید در نظر گرفت که دیدگاه رییس جمهور،تاثیر گذار خواهد بود.احمدی نژاد در دوران ریاست خود،یک موجود تابع و مطیع و به نوعی بازتاب دهنده ی تفکرات رهبری بود و در آخرین سالهای ریاست خود،از مذاکره با آمریکا صحبت کرد اما با همان تندی و درشتی.در زمان آقای خاتمی،گفتگوی تمدن ها شکل گرفت،روابط سیاسی ایران با غرب،بهتر بود و در آن زمان هم آقای خامنه ای،سیاست های آقای خاتمی را مورد حملات خود قرار نداد و آقای خامنه ای در جایی در مورد آقای خاتمی گفت» البته بارزترین خصوصیت آقای خاتمی در این دوران، مایوس كردن دشمنانی بود كه انتظار داشتند رئیس جمهور رودرروی نظام قرار گیرد اما آقای خاتمی مقاومت نمود و فشارهای بسیاری را نیز تحمل كرد.[3]«

این راه وجود دارد که با مدیریت درست سیاست خارجی،ضمن دفاع از حق هسته ای کشور،روابط ایران با جامعه ی جهانی حفظ شود و ایران از سیاست های لجوجانه ی خود دست بکشد.سیاست خارجی ایران بر اقتصاد ایران هم تاثیر می گذارد.وقتی آقایان قبول می کنند که تحریم بر کشور اثر گذاشته است؛یعنی تحریم بر اقتصاد اثر گذاشته است و در کل این مسئله بدان معناست که سیاست خارجی کشور بر اقتصاد اثر گذار بوده است.مدیریت ضعیف دولت در این سالها که سرانجام آن تورم 30 درصد و دلار 3 هزار تومانی و رشد اقتصادی منفی بود،نیاز به مدیریت جدی دولت دارد که این مسائل قابل ترمیم است.

فشار سیاسی حکومت بر جامعه،محدودیت ها برای مطبوعات،بازداشت های سیاسی،فضای محدود برای منتقدین و… هر چند تغییر این وضع بسی سخت است اما می توان زمینه ای برای تغییر این فضا به وجود آورد.با رای ندادن ما،این فضا تغییر نخواهد کرد و روزنامه نگاران و فعالین بیشتری،بازداشت خواهند شد.برخی از منتقدین آقای خاتمی و آقای هاشمی،از محدودیت های دوران آقای خاتمی و فضای محدود حاکم بر روزنامه نگاران در آن دوران و قتل های زنجیره ای و قتل روشنفکران و مخالفان در خارج از کشور در دوران آقای هاشمی می گویند.هر چند در آن زمان محدودیت هایی وجود می داشت،اما آقای خاتمی مدافع آزادی روزنامه ها و مطبوعات بود و در آن زمان،رابطه ی بهتری با دانشجویان و منتقدین برقرار کرده بود.در زمان آقای هاشمی هم،شخص رییس جمهور در راس این اتفاقات نبود.آقای هاشمی در طی اتفاقات سال 88،در نماز جمعه علنا از آزادی زندانیان سیاسی و فعالین سیاسی،دفاع کرد.[4]

در میان داوطلبان نامزد ریاست جمهوری،می توان آقای عارف و آقای روحانی را گزینه ی خوبی برای ریاست دانست اما به علت میزان محبوبیت بیشتر آقای هاشمی و سابقه ی او در ریاست جمهوری،آقای هاشمی گزینه ی بهتری برای ریاست جمهوری است.برنامه ها و عقاید آقای عارف،قابل دفاع است اما ایشان به میزان آقای هاشمی محبوبیت ندارد؛این مسئله در مورد آقای روحانی هم صدق می کند.

نوع نگرش آقای هاشمی نسبت به سیاست خارجی کشور،آزادی مطبوعات و مسائل سیاسی و اجتماعی،می تواند نگرشی باشد که اجرای آن،به نفع منافع ملی و سیاسی کشور است.

آقای هاشمی،می گوید با اسرائیل سر جنگ ندارد[5]و دفاع از رژیم بشار اسد را یک خبط[6] و مذاکره با آمریکا را،راه حل می داند[7] و بیانی نرم تر و بهتر در قبال با غرب و مخالفان نظام دارد.او سابقه ی 8 سال رییس جمهوری را دارد و در آن زمان هم،تصمیمات زیادی از جمله برای تنظیم جمعیت کشور[8] و سازندگی کشور،گرفت.هاشمی برای اصلاح کشور مناسب است و می توان به او و تیم سیاسی او،اعتماد کرد.

__________________________________________________________________________________________________

پی نوشت ها:

1- محمود احمدی نژاد:محو رژیم صهیونیستی در آینده نزدیک

2- علي‌اكبر ولایتی:می‌توان انرژی هسته‌ای بدون تحریم داشت

3- آخرین دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت با رهبری

4-قسمت هایی از سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸:

« لازم نیست در این شرایط ما افرادی را که به این نامی که الان هست در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم اینها به آغوش خانواده‌هایشان بازگردند. (تکبیر نمازگزاران) نگذاریم بخاطر زندانی بودن یک عده دشمنان ما، ما را سرزنش کنند شماتت کنند به ما بخندند.»

« آسیب‌دیدگان این حوادثی که اتفاق افتاد باید همدردی و دلجوئی بشود آنهائی که عزا دارند هم به آنها تسلیت بدهیم و هم دل آنها را دوباره با نظام نزدیک کنیم و اینکار شدنی است. کسانیکه وفادار به انقلاب باشند و ببینند که نظام به سراغشان می‌رود آنها زود می‌توانند با دل و جانشان با ما همراهی کنند و اینکار را باید انجام دهیم و از آنان دلجوئی کنیم.»

«بگذاریم رسانه هایمان بالاخره این رسانه‌ها با معیارهای قانونی اجازه گرفته‌اند محدودشان نکنیم و در حد قانون زیرا ملاک و چارچوب قانون است که نه رسانه‌ها انتظار داشته باشند بیشتر از اجازه قانونی عمل کنند و نه نظام از آنها توقع کند که حق قانونی آنها را ندیده بگیرند و همه با هم بگذاریم یک فضای آرام آزاد انتقادی یا تائیدی هر دوی آن بوجود بیاید.»

5-هاشمی رفسنجانی: با اسرائيل سر جنگ نداريم.

6-مخالفت هاشمی با ملاقات وزیر خارجه سوریه

7-سخنان هاشمی در رابطه با مذاکره با آمریکا:

آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟

8-قانون حذف سیاست‌های تشویقی فرزند سوم به بعد، در سال ۱۳۷۲ رسما به تایید شورای نگهبان رسید. این اقدامات منجر به سریع‌ترین کاهش ثبت شده در نرخ رشد جمعیت یک کشور شد و نرخ رشد جمعیت ایران را در مدت کوتاهی از ۳٫۲٪ به ۱٫۲٪ در سال رساند.